به بهانه روز منابع انسانی؛ پاداش، تشکر یا پول؟
25فروردین ماه به عنوان روز ملی منابع انسانی نامگذاری شده است. به همین بهانه، مالک شیخی یادداشتی را درخصوص اهمیت و جایگاه منابع انسانی در سازمان را به رشته تحریر درآورده است که در ادامه میخوانید:
«گری دِسلِر» نویسنده کتاب ارزنده مدیریت منابع انسانی که پای ثابت مراجع دانشگاهی ماست در مقدمه کتابش آماری را از بانک جهانی ارائه میکند که در آن اثبات میکند کشورهای توسعه یافته ۸۰ درصد ثروت خود را نه از ثروتهای فیزیکی و منابع طبیعی، بلکه از منابع انسانی خود بدست میآورند.
به دیگر معنا یعنی مهم نیست آن کشور منبع نفت و گاز و معادن باشد، مهم نیست چقدر تکنولوژی داشته باشد؛ مهم این است که نیروی انسانی برایشان جای همه این ثروتها، ارزش آفرینی میکند.اما به اعتقاد دانشمندان علوم رفتاری، آن محرکی که این انسان را برای رفتاری به حرکت وامیدارد، انگیزه است. مادامی که کوهی از ارزشها، تجارب و علم در این انسان وجود داشته باشد اما انگیزه وجود نداشته باشد مانند انبار باروتی است که بدون جرقه هیچ انرژی نخواهد داشت.
به زبان مهندسی، انگیزه، گرمای احتراق موتور انسان است. به تعبیر «گرت مورگان» در سازمانها نیز اگر با استعاره سازمان به مثابه موجود زنده نگاه کنیم، «انگیزش» گرانیگاه هنر رهبری سازمان است. بطوری که اگر تا چند دهه گذشته تئوریهای آدام اسمیت و تیلور، سازمان ها را به سمت بهرهوری سوق میداد، در تفوق «پارادایم انگیزش و روابط انسانی» طی سالهای اخیر، سازمانها متوجه شدند در سایه انگیزش است که بهرهوری حاصل میشود و این موضوع محور دیگر ابعاد مدیریت منجمله نوآوری، توسعه، پیشرفت و … در سازمان خواهد بود. تا جایی که نهادی مستقل مانند «بنیاد تحقیقات انگیزشی» (IRF) برای کشف ابعاد ناشناخته این بحث تاسیس شد.البته آمار نیز مؤید همین موضوع است بطوری که طبق اعلام این بنیاد، در سال ۲۰۲۲ در آمریکا صرفاً سرانه پاداش های غیرنقدی( کالا، مواد غذایی و …)برای هر نفر به ۱۰۰۰ دلار رسیده در حالی که این سرانه در ۲۰۲۰ حدود ۷۰۰ دلار بوده است و این موید حداقل ۲۵ درصد رشد است.در اروپا نیز این مبلغ ۵۲ درصد رشد داشته است.
امروزه اگرچه در مورد انگیزش پژوهشهای فراوانی درگرفته اما جدیدترین نظریات، ما را به موضوع مهمی به نام «به رسمیت شناختن» (Recognition) هدایت میکند. مفهومی مغفول که سررشته بی توجهی به آن را میشود در تک بعدی شدن پاداش های نقدی و استیلای مدیریت سنتی در منابع انسانی جستجو کرد. حال آنکه بخش مهمی از به رسمیت شناختن از پاداشها و مشوقهای غیرنقدی حاصل میشود. آنچنان که آلف کوهن در کتاب «تنبیه به وسیله پاداش» ( Punished by Rewards) اثبات کرد مشوق های نقدی اثر معکوس بر انگیزه انسانی دارد.
«دیوید وهر» نیز در کتاب «عملکرد انسانی» (Human Performance)، تایید کرد حتی زمانی که کارکنان سازمان تمایل به دریافت پاداش های نقدی داشتند، پس از دریافت پاداشهای غیرنقدی دارای انگیزه بالاتری نسبت به پاداش های نقدی بودند.(پاداشهای غیرنقدی در این پژوهش شامل سفر، ورزش، کالا، تسهیلات و … بود.)اما موضوع به رسمیت شناختن به اینجا محدود نشد و مجله فوربس در آماری حیرت انگیز اعلام کرد ۶۶ درصد کارمندان به دلیل به رسمیت شناخته نشدن، سازمانهای خود را ترک کرده اند. این آمار منجر به کتاب «رئیس خوب، رئیس بد» از رابرت ساتون استاد دانشکده مدیریت در استنفورد شد که ماحصل آن این جمله بود: «قدرت یک «تشکر ساده» از طرف رئیس، میتواند ۵۰ برابر بیشتر باعث افزایش انگیزه شود.»
اگرچه مولفهها و متغیرهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای اثبات اینگونه استدلال استقرایی و تعمیم جزء به کل لازم است اما فرصت مغتنمی است تا جامعه مدیران و دانشجویان منابع انسانی به همین بهانه بیش از گذشته به این مفهوم در کشورمان بپردازند تا شاید گره انگیزش منابع انسانی که امروز قطعاً از چالشهای عمیق در سازمان های ایرانیست باز شود و ما نیز با ظرفیت انبوه از نیروی جوان، کاردان و متعهد به مدد انگیزه و اشتیاق به سمت توسعه حرکت کنیم.